من که تنهایی زورم به تنهایی نمیچربد!! بیا
قلب من دائم میزندفریاد درخواست نیروی کمک کن
حس آژیر خطر در جان من پیچیده از رویای تو
درددارد میکشد اعماق من درخواست نیروی کمک کن
خسته ام کردی خلاصه میکنم دارم نفس نمیکشم!!
پنجه هایم میدرد دیواررا درخواست نیروی کمک کن
عشق را تفسیر بی مورد نکن چون حال من عادی که نیست
استخوان هایم ترک دارد بیا درخواست نیروی کمک کن
شانه ای کو ؟ تا که من زلف پریشان تو را شانه کنم
 من خیالاتی شدم در فکر تودرخواست نیروی کمک کن
گوشه گیری میکنم شاید بفهمی گوشه گیرم کرده عشق
 دل بریدم بعد تو من از خدا هم درخواست نیروی کمک کن.

فرهاد.

ظاهرا پیگرد قانونی نخواهد داشت این فرجام تلخ
قبل مرگ حتما وصیت میکنم از خوشی من مرده ام
من کجا با تو قراری داشتم  تو کجا بانو .کجا من
مصلحت نیست بدانند غمم را ،از خوشی من مرده ام
کوچه ی بن بست ما سالها میشود بی عابر است
فکر بیهوده نکن از انتظار!!!  از خوشی من مرده ام
من غریبم گفته بودم هیچکس را غیر تو اینجا ندارم
 پس حواست پرت باشدکه نبودی،از خوشی من مرده ام
جمع و جورش میکنم یکجور من در خاطرم یاد تورا
این اواخر من کجا دلتنگ بودم از خوشی من مرده ام
حیف شد یکبار دیگر من نمیبینم به چشمانم تو را
من کجا دق کردم از این آرزوها از خوشی من مرده ام
من زبانم لال اگر گفتم برو تو که میدانی چرا پس درک کن
شد خیالت راحت از دوری چرا؟از خوشی من مرده ام
منطقی شاید نباشد یک نفر را اینچنین عاشق شدن
منطق این است که میفهمی چرا از خوشی من مرد ه ام